قانون عشق: یک پسر با یک نگاه از یک دختر خوشش میاد ... و عشق از طرف اون شروع میشه ... تا جایی که زندگیش رو پای عشقش میذاره ... اما دختر باور نمیکنه ... چون یک چیزهایی دیده و شنیده(البته تو ذهنش) ... تا دختر میاد پسر رو باور کنه ، چند سالی طول میکشه و پسر دلسرد و خسته میشه ...میذاره میره ... بعد که دختر تازه تونسته پسر رو باور کنه میره طرفش ... اما پسر رو پیدا نمیکنه ... اینجاست که میگه:کاشکی همون اول عشقش رو باور میکردم و باهاش بد رفتاری نمیکردم ؛ کاشکی ...
اما دیگه خیلی دیر شده ؛پسر همیشه با تمام وجودش دختر رو دوست داشت و به اون عشق میورزید ولی دیگه دیر شده بود و حسرت عشق پسر برای دختر باقی مونده بود
-------------------------------------------------------------------------------
به آسانی میشه در دفترچه تلفن کسی جایی پیدا کرد
ولی به سختی میشه در قلب اون جایی پیدا کرد
به راحتی میشه در مورد اشتباهات دیگران قضاوت کرد
ولی به سختی میشه اشتباهات خود را پیدا کرد
به راحتی میشه بدون فکر کردن حرف زد
ولی به سختی میشه زبان رو کنترل کرد
به راحتی میشه کسی رو که دوستش داریم ار خودمون برنجانیم
ولی به سختی میتونیم این رنجش رو جبران کنیم
به راحتی میشه کسی رو بخشید
ولی به سختی میشه از کسی تقاضای بخشش کرد
به راحتی میشه قانونرو تصویب کرد
ولی به سختی میشه به آنها عمل کرد
به راحتی میشه به رویاها فکر کرد
ولی به سختی میشه برای به دست آوردن یک رویا جنگید.
به راحتی میشه دوست داشتن رو به زبان آورد
ولی به سختی میشه آن را نشان داد......